دکتر ایرانی: به بهانه گرامیداشت مقام شامخ حضرت ایت الله حاج روح الله کمالوندخرم آبادی

  • صفحه اصلی
  • وبلاگ
  • دکتر ایرانی: به بهانه گرامیداشت مقام شامخ حضرت ایت الله حاج روح الله کمالوندخرم آبادی

ستارهٔ بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیدهٔ ما را رفیق و مونس شد
لرستان سرزمین “گنج های نهان” و اعجاز واعجاب خلقت بشری و عظمت خدادادی است
اخلاق، معنویت، فرهنگ، تاریخ وتمدن، علم واجتهاد، مواهب غنی طبیعی و سرمایه عظیم انسانی ان برکسی پوشیده نیست
آنچه هر بیننده و جستجوگرمداقه گری را به توجه و تدقیق وادار می کند وجود اقیانوسی عمیق وسرشار از گوهرهای نایاب و کمتر دست یافتنی می باشد
بشریت وجهان کنونی خوشه چین خرمن بزرگانی است که قدم در راه اعتلا وتغییر جهان پیرامون خویش نهاده اند
لرستان به عنوان اولین زیستگاه بشرهوشمند با تاریخی کهن و چند ده هزارساله هماره مورد توجه و امعان نظر همگان بوده وهست و نگارنده یقین دارد که خواهدبود
در این بین فخرلرستان، نادره ی علم واخلاق واجتهاد، بزرگ مرد سفیر نهضت روح الله، مبلغ راستین فقه پویای جعفری حضرت ایت الله حاج روح الله کمالوند از محدود اعاظم وشخصیتهایی است که لرستان امروز مفتخر ومزین بنام بلند ایشان است
افتخاری که بی شک عجین با تعلق خاطر مردم علاقمند به چهره های خدوم، مردمدار، متخلق به اخلاق، فاضل، اندیشمند وخداترس میباشد
خلا وجودی مرحوم حضرت ایت الله کمالوند پس از ارتحال ایشان و درگذشت شاگردان نخبه و اندیشمندشان را امروز روزگار بیشتر از پیش درک می کنیم و اولا برخود میبالیم ودرپس ان،هم کلامی باسعدی علیه الرحمه تداعی میشود که:
بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید

روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید

صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را

تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

این لطافت که تو داری همه دل‌ها بفریبد

وین بشاشت که تو داری همه غم‌ها بزداید

رشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خسبد

زهرم از غالیه آید که بر اندام تو ساید

نیشکر با همه شیرینی اگر لب بگشایی

پیش نطق شکرینت چو نی انگشت بخاید

گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی

چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید

دل به سختی بنهادم پس از آن دل به تو دادم

هر که از دوست تحمل نکند عهد نپاید

با همه خلق نمودم خم ابرو که تو داری

ماه نو هر که ببیند به همه کس بنماید

گر حلالست که خون همه عالم تو بریزی

آن که روی از همه عالم به تو آورد نشاید

چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند

پای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید

سعدیا دیدن زیبا نه حرامست ولیکن

نظری گر بربایی دلت از کف برباید

نظرات کاربران
دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.