دکتر محمدجعفر ایرانی : تئوری تئولند

دکتر محمدجعفر ایرانی

دکتر محمدجعفر ایرانی که در اواخر دهه ۸۰ هجری شمسی باطرح نظریه جدید”تئوری تئولند”دونظریه قدیمی “هارتلند”و”ریملند” را رد کرده و در معادلات جدید جهانیکم اهمیت نمود بار دیگر مبانی این تئوری را جهت بهره مندی متخصصین حوزه استراتژی و زئوپولتیک بیان نمود.

توازن ایجاد شده و اهمیت موجود خصوصاً پس از جنگ سرد و پیشرفت هاى نرم افزارى جنگ افزارهاى جهانى اهمیت مداخله و حضور سایر کشور ها را در این منطقه بر اساس هارتلند و ریملند این دو اندیشمند بى پایه و اساس نموده است. به صورتى که ایجاد تفاهمات مشترک اقتصادى و نظامى در نقاط مختلف جهان مانند ناتو و سنتو و عدم نیاز به استعمار به سبک قرون وسطایى و دوران قبل از جنگ سرد به صورت تشکیل مستعمرات مختلف ازحیض انتفاع ساقط و خود نوعى واکنش هاى جهانى و حقوقى را به دنبال داشته است.

اما چاره چیست؟ آیا جایگزینی وجود دارد؟ آیا جمهوری اسلامی بعنوان کشوری که اصول حاکم بر نظام بین الملل را به چالش کشیده تئوری جایگزینی دارد؟

دکتر محمد جعفرایرانى استاد ایرانى دانشگاه هاى تهران با طرح مبانى تئورى جدیدى با نام «تئولند» در مقابل دو تئورى انگلیسى«هارتلند» و آمریکایى «ریملند» باعث تحولى نوین در زمینه استراتژى سیاسى و حقوق بین الملل شده است.

این استراتژیست ایرانی می نویسد: از زمانى که بشر پاى به عرصه و گستره جهان خاکى نهاد، براى بهبود اوضاع خویش و حرکت از شرایط موجود به منظور دستیابى به وضعیت مطلوب به تدابیر و توان افزایى نیاز داشت. با توجه به شرایط اقتصادى و موانع و وضعیت طبیعى و جغرافیایى و ایجاد حاکمیت و دولت هاى مختلف، مسائل ژئواستراتژیک در نقاط و نواحى مختلف داراى اهمیت فراوان شد. عناصر مختلف در برخى از قرون و ادوار یا اماکن و سرزمین ها باعث ایجاد برترى و اقتدار برخى بر برخى دیگر مى شد. بر همین اساس نگرش بر این اوضاع همواره براى هر اندیشمندى سؤال برانگیز بود که چرا در برخى از نقاط جهان کشمکش ها پایان ناپذیر جلوه مى نماید. سؤال را از همین جا آغاز مى کنیم که جواب سؤال فوق چه مى تواند باشد؟

اما تئورى هاى سابق: ما در تئورى«تئولند» بر این باوریم که آنچه امروز به عنوان استمرار حساسیت هاى پیشین کشورهاى جهان و یا استکبار جهانى در این منطقه مى باشد، استخراج نتیجه سال ها آزمایش و پروسه اى تحقیقاتى و عظیم است که آن را عنصرى به نام دین یا بنیادگرایى دینى نامیده اند. آنها معتقدند اگر امروز خطرى آسایش چپاول و زیاده گویى و زیاده خواهى هاى جهان غرب و آمریکا را تهدید مى کند چیزى نیست جز «دین» که آن را افیون توده ها معرفى و بارها با ابزارهاى مختلف و با فراخور زمان و مکان نسبت بدان تحرکات و هجمه هایى را داشته اند.سرزمینى که دیروز صرفاً با حضور نظامى آن را چپاول مى کردند امروز نیازمند بهانه هاى کارسازتر و جدیدتر هستند تا به راحتى به سیاست هاى استراتژیست خویش استمرار بخشند. پروفسور جفرى کمپ در سال ۱۹۹۷ با نظریه اى تکمیلى بر دو نظریه هارتلند و ریملند مى گوید: مجموعه سرزمین هاى دربرگیرنده خلیج فارس و دریاى خزر منطقه اى بیضى شکل انرژى استراتژیک است که سرزمین ایران مانند پلى استراتژیک این دو منبع بزرگ انرژى جهان را به همپیوند مى دهد.

اما سرزمین دینى که با نظریه تئولند معرفى می شود چرا اهمیت دارد و حدود آن کجاست ؟ پاسخ این است که منطقه جغرافیایى که تقریباً منطبق بر خاورمیانه بزرگ، محدوده اى از شمال آفریقا و مصر تا عثمانى سابق و آرارات و حوزه خلیج فارس و شبه جزیره عربستان در جنوب و قسمت هایى از هندوچین یا جنوب شرق آسیا – را تئولند نامیدم تا به چند نکته پى ببریم:
الف) اهمیت این مناطق از حیث دسترسى به منابع و انرژى هاى مخفى و طبیعى
ب) دارا بودن موقعیتى ژئواستراتژیک و ژئوپولتیک
ج) توجه به سابقه، تاریخى و تمدن ساز بودن و ظهور و بروز ادیان الهى و بسیارى از مکاتب انسانى

با تدقیق در این گزینه هاى سه گانه به وضوح مى توان به اهداف احتمالى حضور و دست یازیدن دیگران بر این منطقه رهنمون شد. ساموئل هانتینگتون در مقاله اى که پیش از مرگش در مجله «فرین افریز» ارگان رسمى شوراى روابط خارجى آمریکا به چاپ رسیده اعلام کرده است که سیاست هاى بین المللى معاصر، هیچ شباهتى به الگوهاى ارائه شده ندارد (تک قطبى، یک قطبى، چند قطبى، ائتلاف قدرت هاى درجه دوم) نظام کنونى نظام پیچیده اى است. نظامى است تک- چند قطبى که در آن یک ابر قدرت و چند ابر قدرت عمده وجود دارند. در چنین نظامى براى حل و فصل مسائل کلیدى بین المللى نه فقط اقدام تنها ابر قدرت که نوعى ائتلاف دیگر قدرت هاى عمده نیز همواره مورد نیاز است. با وجود این، آمریکا ابرقدرتى است که مى تواند عمل دیگر مجموعه کشورها را در مسائل کلیدى وتو نماید. وى با این ادعا که آمریکا نه تنها ابرقدرتى است که در سطح دنیا از همه ابعاد قدرت اقتصادى، نظامى ، دیپلماتیک،

ایدئولوژیک و فرهنگى دست بالا را دارد بلکه از توانایى و امکانات لازم براى پاسدارى از منافع خود تقریباً در سراسر دنیا برخوردار است. وى ادامه مى دهد که در سطح دوم جهان معاصر، قدرت هاى بزرگ منطقه اى قرار دارند. این قدرت ها برمناطقى از جهان تسلط دارند بى آنکه همچون آمریکا بتوانند اهداف و قابلیت هاى خود را در سطح جهان گسترش دهند. و در نهایت به این قدرت هاى بزرگ منطقه اى چنین اشاره مى کند:
۱- ترکیب آلمان و فرانسه در اروپا
۲- روسیه در اوراسیا
۳- چین و تا حدودى ژاپن در آسیاى شرقى
۴- هند در آسیاى جنوبى
۵- ایران در آسیاى جنوب غربى
۶- برزیل در آمریکاى لاتین و آمریکاى جنوبى
۷- نیجریه در آفریقا

بسیارى دیگر نیز همچون برژینسکى معتقدند که آمریکا یگانه و آخرین قدرت جهان خواهد بود.با توجه به تقسیم هاى فوق و فضاى ترسیمى، در تئورى تئولند، آمریکا به عنوان یگانه کشورى که تمایل به ابراز اقتدار خویش در سطح دنیا دارد منطقه اى را بیشتر داراى اهمیت مى داند که از ظرفیت هاى انرژى، بازار فروش کالا و محصولات و امکان قدرت یابى جهانى بهره مند باشد.منطقه «تئولند» یا همان «سرزمین ادیان» از نظر قدرتى همچون آمریکا و به دلایل مختلفى همان منطقه فوق استراتژیک و مهم مى باشد که در صورت تسلط بر آن ضمن حفظ اقتدار خویش امکان بروز قدرتى جدید و یا تهدید کننده اقتدار جهانى را به دیگران نمى دهد.

استراتژى آمریکا در منطقه ایجاد اختلاف و تنش هاى دینى بین ادیان مختلف و خصوصاً اسلام و مکتب شیعى مى باشد. چرا که مهم ترین ابزارى که در مقابل بى عدالتى ها و ناملایمت ها و ستم هاى سیاسى و نظامى بر اساس آموزه هاى دینى مقاومت مى کند مردم «سرزمین تئولند» مى باشد و این سرزمین هم معادلات استراتژیست هاى جهان و هم نظم نوینى است که اقتدار تک قطبى آمریکا را به مخاطره مى اندازد و قطب ژئو استراتژیکى به نام «تئولند» است.

نظرات کاربران
دیدگاه خود را بیان کنید